سلام رفيق
آفتاب آمد خود دليل آفتاب
قبلا يه عرض رسيده بود حقير كمترين بسيار آزموده ام ! شدني نيست عزيز دل . تنها بايد دگر گونه انديشيد كه اين كار من و تو نيست . چندي نمي گذرد كه باز كسي در نگاهت نفس خواهد زد و تو بي آنكه متوجه شوي باز اسير جبران ناكاستي ها و نا ملايمات ديگرييي خواهي شد كه او هم چون اين و چون آنهاي قبلي مزد ترا با قدر ناشناسيهاش به خوبي و با تمام قوا خواهد داد . و در انتها باز هم اين تويي كه بدهكاري .
من و تو امثال من و تو تنها جاي در اتپويا داريم و بس .
باز هم خسته ، وامانده و خسته از اين واماندگي .
چه بگويم كه سخن ناگفتنم بهتر است .
بگذاريم و بگذريم كه بايد گذاشت و گذشت .
دلت خواست يك زنگي هم به ما بزن شماره مرا كه داري ، شاد نمودن دل دوستان كار مريدان فضيل ابن عيار است .
مريد خرقه باشي ، اميدوارم .
يا حق .