سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 105270

  بازدید امروز : 3

  بازدید دیروز : 21

لحظه

 
تدبیر پیر را از دلیرى جوان دوست‏تر مى‏دارم . [ و در روایتى است ] از حاضر و آماده بودن جوان براى کارزار . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: میثم مهربانی ::: سه شنبه 86/10/25::: ساعت 5:27 عصر

 

 

دام سخت است مگر یار شود لطف خدا

ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم

 

 

دیروز که نذاشت بنویسم. تا ببینیم امروز چی میشه...

 

می‏دونی... من می‏گم آخه چه دردی داری که می‏خوای دلیل همه چیزو بدونی؟! باباجونم اصلا به تو چه مربوطه؟ هرچی میشه ، هرکی هرچی میگه ، هرکسی هر کاری میکنه و نمی‏کنه ، می‏شینی دو روز فکر می‏کنی و تو لک می‏ری که چرا اینطوری شد و اون‏طوری نشد؟! چرا اینکار و کرد و اون‏کار رو نکرد؟! و...

بعدشم حالا دنبال دلیل بودن ، باشه به جای خودش خوبه ، ولی این که نشد کار که بشینی و حدس بزنی که آره اگه این کارو کرده حتماً منظورش این بوده که .... یا نه اگه این حرف رو زده پس یعنی می‏خواسته بگه ... آخه باباجون چرا همش می‏خوای از یه چیزی یه چیز دیگه نتیجه بگیری؟ اگه طرف منظوری داره خب بیاد درست به زبان بشر امروزی بگه. اگه نمی‏خواد اینطوری بگه... که خب گور اجدادش پر از رحمت الهی، به تو چه ربطی داره  که بشینی و انقدر خودتو به عذاب بندازی. هی فکر کنی و غصه بخوری . بری تو لک و خودتو داغون کنی... بعدشم می‏بینی کلی روز هرس خوردی و عذاب کشیدی و عذاب دادی ، آخرشم اشتباه کرده بودی.

آره... این حرف ها رو بهت گفتم ولی می‏دونم که خیلی سخته... خیلی سخته که آدم صبر کنه تا همه چیز معلوم بشه. خیلی سخته که تحمل کنی ، ببینی داره دروغ میگه ، داره خلاف میگه ، داره همه رو فریب می‏ده غیر واقع میگه و باز هیچی نگی آروم بگیری. می‏دونم از همه اینا هم سخت تر اینه که فکرتو کنترل کنی . نذاری بره اونجایی که نباید. نذاری چیزایی که نباید بیان توش ، دزدکی سرک بکشن بهش. آره سخته ... سخته ، اصلاً یه وقتایی نمیشه. هرکاری می‏کنی فکر نکنی نمیشه. هی حواستو پرت یه چیزای دیگه می‏کنی دوباره از یه طرف دیگه میاد سراغت. اما بالاخره چی؟ آخرش می‏خوای به کجا برسی؟ فکر نکن این مشکل من و توئه و بلای قرن 21 ، قدیما هم بوده این مشکلات. مثلاً همین حافظ خودمون میگه:

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم

گفتا که شب رو است او ، از راه دیگر آید

راستی تو فکر می کنی کدوم صبر کردن سخت تره ؟ صبر کردن به چیزایی که نمی‏دونی یا به چیزایی که می‏دونی؟ داستان همسفر شده حضرت موسی با حضرت خضر رو  که خوندی. دیدی که حضرت موسی به خاطر بی صبریش چه جوری رفتار می‏کنه و با عجله کردن چه جوری جلوی خضر نبی کم میاره. خب البته این نشون میده که صبر بر ندونسته‏ها خیلی صبر مشکلیه که پیامبر اولولاعظم خدا توش کم میاره. اینو خضر نبی هم در ابتدای راه بهش میگه که : « وکیف تصبر علی ما لم تحط به خبرا» (چه جوری صبر می‏کنی به چیزی که ازش اطلاعی نداری).

اما اگه چیزی رو بدونی و اونوقت وضعیت طوری باشه که نشه در موردش صحبت کنی چی؟ اگه مجبور باشی ببینی که داره چرت و پرت میگه و دیگران رو فریب میده...؟! اگه انکارت کنه، نفی‏ت کنه ، متهمت کنه در حالی که می‏دونی داره ناحق میگه و مجبور باشی سکوت کنی...؟! اگه مسخرت کنه ، بهت تهمت بزنه ، آبروتو ببره و تو بدونی که داره چیزای بی‏ربط می‏گه و بتونی جلوش دربیای و اونوقت وظیفه‏ت سکوت باشه...؟! یا نه ببینی داره زهد فروشی میکنه در حالی که تو می دونی چه آدم ناطوریه و بعد ساده‏لوح‏های دلپاک یا مغرضای طمع‏کار رو ببینی که دورش جمع شدن و به‏به و چهچه می‏کنن و تو بتونی به همه بگی که آی... من می‏دونم این اینطوریه ، فلان کارو کرده و میکنه ، خودم دیدم..خودش گفت و... و  مجبور باشی به سکوت...؟! اونوقت می تونی صبر کنی ؟! می‏بینی که این کار هم ، کار ساده‏ای نیست و البته می‏دونی که بی‏صبری تو این چیزا هم بد عاقبتی داره.

گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند

جرمش این بود که اسرار هویدا می‏کرد

بابا جان من اصلاً نمی‏دونم تو چه اصراری داری سر از همه چیز در بیاری. به تو چه که کی‏ چه مشکلی داره. به تو چه که کی‏ برای چی ناراحته. مگه وکیل وصی مردمی. می‏بینی که هر وقت خواستی بیشتر بدونی و بیشتر دل بسوزونی ، بیشتر سوختی و  کمتر دونستن. عزیز من تو که ظرفیت صبر نداری برو پی کارت. لقمه رو اندازه دهنت بگیر.

با دوتا تمجید دیگران که آدم خوبیه ، فکر کردی می‏تونی کار آدم حسابیا رو بکنی؟

ولش کن . اصلاً بی‏خیالش . ولی آخر من که نفهمیدم، صبر به دونسته‏ها سخت‏تره یا به ندونسته‏ها؟ تو چی‏ فکر می‏کنی؟ دونستن بهتره یا ندونستن. علم بهتره یا جهل؟

عجب صبری خدا دارد...

 

 به کسی نگیا ! تا آخرش نوشتم ولی امروز بهم گیر نداد...البته اگه تا «موقع آپ کردن» اتفاقی نیفته.


 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ