سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 105401

  بازدید امروز : 8

  بازدید دیروز : 10

لحظه

 
این تویی که اغیار را ازدل های دوستانت زدودی ... و چون عالَم ها آن را وحشت زده کند، تو همدم آنانی . [امام حسین علیه السلام ـ در دعای روز عرفه ـ]
 
نویسنده: میثم مهربانی ::: چهارشنبه 86/9/14::: ساعت 12:56 عصر

 

صدای تک‏تک ساعت ، صدای چک‏چک آب

سفیر سرد سکوتی صبور ، چون مرداب

نگاه یخ‏ زده‏ای پشت قاب پنجره‏ای

نگاه پنجره‏ای خیره در رخ مهتاب

حرارت گس‏ چایی که باز می‏میرد

درانتظار لبی تشنه ‏تر ز صد سرداب

کتاب حافظ خسته ز فال پی در پی

نوای خامش تاری غریبه با مضراب

نمای تار اتاقی به حجم تنهایی

دوچشم خسته مردی که در ربودش خواب

طناب پاره چُرتی که صد گره دارد

خیال آمدنت ، نقشه دلی بر آب

کویر دفتر شعری که باز هم دور است

هزار مصرع از آن شعر عاشقانه ناب

حدیث هر شب « میثم » بدون تو اینست

خراب تر ز خرابم ، شراب تر ز شراب

 

این شعر رو دیشب ساعت 1:30 بامداد گفتم . براتون نوشتمش برای اینکه بهانه ای بشه تا در مورد لحظه‏های شبانمون صحبت کنیم. من شب رو خیلی دوست دارم.

 به خاطر سکوتش . شب آرومه . خیلی از صدا‏هایی که تو محیط اطراف ما ایجاد میشن شبا نیستند. آدمای دور و برمونم اکثرا شبا خوابن. اینه اگه حوصله و تحمل یه ذره بی‏خوابی رو داشته باشیم. شب فرصت خیلی خوبیه تا با خودمون خلوت کنیم. تو آرامشی که گاهی (البته اگر خونمون کنار خیابونای اصلی نباشه) می‏شه صدای سکوت رو شنید.

آره صدای سکوت! حتما خیلی از شما این صدا رو شنیدین. واقعا برای من دوست داشتنیه. میشه تو این  فضا آرامشو تجربه کرد. میشه راجع به چیزایی که دوست داریم بدون هیچ دغدغه‏ای فکر کرد. میشه شعر گفت. میشه شاعری کرد! میشه از طعم گس چای لذت برد یا از طعم هر چیز دیگه‏ای که برات مطبوعه. بدون اینکه هیچ عجله‏ای داشته باشی. می‏تونی آروم آروم و ذره‏ذر‏ه مزه‏شو بچشی. می‏تونی با دقت کتابی رو که دوست داری بخونی . حتی می تونی زیر سیم تارت دستمال کاغذی بذاری و فقط برای خودت تار بزنی بدون اینکه مزاحم کسی بشی. خلاصه تو خلوت شب می‏تونی لذت هر چیزی که دوسش داری و آشوب روز و استرس کارای روزانه نمی‏ذارن ازش لذت ببری، رو حس کنی.

واسه همینه که من همیشه بر  خلاف خیلیای دیگه فکر می‏کنم تو شب همه چیز شفاف‏تره . به نظر من شب زلاله، صافه ، روراسته . تو شب از دروغ کمتر اثری می‏بینی. چون بیشتر دروغگوها خوابن.

خلاصه به نظر من شب بهترین فرصته که با خودت رفیق‏شی و یه چرخی تو خودت بزنی.

بازم می‏گم لحظه‏هامونو زندگی کنیم . نذاریم همینطوری الکی از دستمون فرار کنن. سفت بچسبیمشون که اگه از دست دادیم دیگه هیچوقت بدست نمیان. به قول حافظ:

وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی

حاصل از حیات ای جان ، این دم است تا دانی

 


 
نویسنده: میثم مهربانی ::: یکشنبه 86/8/27::: ساعت 1:13 عصر

 

 

دوباره بلبل طبع ترم غزلناک است

نوای نای وجودم دوباره غمناک است

میان باغچه انتظار دستانم

بجای ململ دستت کویری از خاک است

چقدر منتظرانه به راه زل بزنم

هوای آبی چشمم همیشه نمناک است

نگاه پنجره‏ها تشنه جمال تواند

که جلوه‏گاه تمام عواطف پاک است

چگونه وصف کنم با غزل تو را که تویی

ترانه‏ای که نوایت همه طربناک است

تو آن قصیده‏ای که تورا حق سروده از سر شوق

سرودن از تو وصفت ورای ادراک است

کدام لحظه نگاهم مرا اسیر تو کرد

که بی تو چشم من افتاده بر سر خاک است

حرام شد به نگاهم به جز تورا دیدن

عجب که مفتی عشقم چقدر بی باک است

ببخش بر من اگر این گزافه‏ها گفتم

که اسب تکرو مهرم عجیب چالاک است

 

این بیت رو هم از مولانا نازکی همدانی تقدیمتون می‏کنم تا اگر شعر من حالتونو بهم زد این تلافی کنه:

مانده خالی جای مجنون در بیابان بلا

میبرد سودا که بنشاند به جای او مرا

 


 
نویسنده: میثم مهربانی ::: سه شنبه 86/8/22::: ساعت 1:47 عصر

 

هُش دار ! لحظه با همه عمرت برابر است

بیچاره این که می‏خورش جام آخر است

افسوس قدر وقت ندانستم و کنون

با لحظه درد برعوض من به بستر است

این لحظه ها که می کشمش پاره تنی است

کش آرزوی روز جوانیم ، مادر است

هان! مادر جوانی من گو چه زاده‏ای!

دردانه کودکی است که بر درد مادر است

هر لحظه می کشم به دوصد تیر لحظه را

هر لحظه گوئیا که به او جان دیگر است

مردم میان معرکه آه و لحظه‏ها

یارب چه دوزخی است مگر روز محشر است؟!

آخر کجا گریزم از این لحظه‏های درد

هرجا قدم گذاشتم او گام دیگر است

از بس به کام هر غزلم درد ریختم

هر مصرعی ز شعر من انگار اخگر است

آتشکده است دفتر شعرم حذر کنید

اینجا هر آنکه سجده نموده‏است کافر است

ای لحظه‏های کافر شعرم برون شوید

اینها کلام آخر این کهنه بت گر است

خواهم شکست این بت آخر که ساختم

دیگر (( خلیل )) وارث بتهای (( آذر )) است ...

«میثم» زمانه بر سخنت سنگ می‏زند

کوتاه کن سخن که نفسهای آخر است

 


 
<      1   2   3   4      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ