• وبلاگ : لحظه
  • يادداشت : به چه دردي مي‏خوري؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ابن الوقت 

    با سلام

    زنده و بالنده و سرمست و پيروز باشي ، اميدوارم .

    اگر موضوع ـ خداي ناكرده ـ داراي پيشينه خواصي نباشد همه گاهي اينطور مي شوند ، تنها اميدوارم خيلي در اين حال و هوا كه گاهي هم خود آدمها طولانيش مي كنند نماني .

    جسارت مرا ببخش اگر در حريمت اظهار نظر كردم .

    اما در مورد نوشتارت :

    در ابتداي پارگراف دوم اساس همه زندگي را برده اي زير سوال ! اين نكته به نوعي قابل توجه ديگر دوست محترم صاحب وبلاگ در گلستانه ( مور افتاده در پاي فيل ) هم هست ! لااقل براي من غير ممكن است روابط و به خصوص روابط عاطفي را ناديده گرفته و از آن بگذرم .

    البته من هم موافق نظر شما هستم و گمان مي كنم تصوير هاي ساخته شده در ذهن آدمها چه با غرض و چه بي غرض و چه با سعي خودمان و چه با برداشتهاي ذهني خود آن آدمها اصلا قابل توقف نيست ! اما آنچه ما در مورد خودمان مي پنداريم كاملا قابل اهميت است .

    اما با آنكه زمان در حال سپري شدن است و مجال ما اندك ، باز حد اقل من چون ديگر دوستمان از خودم نه توقع فردوسي و .... را دارم و نه توقع رازي و .... و نه توقع هيچ كس ديگري را ! تنها به شدت در پي دستيابي خوشنودي خلق خدا هستم . خوشنودي خلق نه از من كه از شرايط و موقعيت هايي كه پيش آمد كرده و من و ما مي توانيم تسهيلاتي فراهم كنيم تا موجباتي فراهم آيد كه اگر نمي توانيم آسايشي محيا كنيم آرامشي را برپا كنيم .

    و در اينجا بايد نظر دوست ديگرمان را تأييد كرد كه بله اصلا ما خلق شده ايم تا از كنار يكديگر به سادگي و راحتي گذر نكنيم حتي اگر وجود ما و يا حضور ما براي كسي داراي اهميت خاصي نباشه اما ما مي توانيم و بايد در زندگي همجوارانمان تأثير گذار باشيم اگه چه عموما اين ديگران از يادكردمان كه خواسته دوستمان هم هست غفلت بورزند .

    مي دانم و كاملا سختي اين كسري را لمس كرده ام اما وظيفه ما فرا تر از آن است كه عدم حتي ياد كرد كه اقل پاسداشت زميني است ما را از انجام اين خطير باز دارد و از طرفي ديگر بقول بزرگواري طرف معامله ما خداست و او مي بيند و به جبران اين اقدامات ما را هم در شرايط سخت قرار نمي دهد .

    به هر حال من موافق اين نظر نيستم كه حتما مي بايست كار بزرگ و چشم گيري در اين دنيا انجام داد و موافق شهرت پس از مرگ هم نيستم كه :

    چو بر گورم بخواهي بوسه دادن رخم را بوسه ده كه اكنون همانيم

    و دوست هم رأيم بجاست و بسيار بجاست در فرصتي نه چندان دور كه روح نگارش در اين باب را داشتي از اين مطلب هم نوشتاري را از تو شاهد باشيم .

    فعلا يا علي

    پاسخ

    سلام ممنونم که نظر دادي و باز هم منتظرم تا نظر بدهي. منظور از اثر گذاشتن در دنياکار بزرگ و يا شهرت پس از مرگ نيست. اثر به معناي مثبت اثر. يعني تغيير مثبت . حالا بزرگ يا کوچک تفاوتي نمي کنه. که خدا از هر کس به اندازه وسعش خواستاره. منظور از ناديده گرفتن روابط عاطفي هم حذف اونا از زندگي نيست بلکه تنها در پاسخ به سوال مطرح شده اين را خواستم.درپناه خدا باشي