سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 106425

  بازدید امروز : 68

  بازدید دیروز : 1

لحظه

 
بارالها! نگریستن به رخسار تو شوق دیدارت را از تو درخواست می کنم . [فاطمه علیه السلام ـ در دعایش ـ]
 
نویسنده: میثم مهربانی ::: سه شنبه 86/9/6::: ساعت 6:26 عصر

 

بزرگترین رویای زندگیت چیه؟ چقدر بهش فکر می‏کنی؟ اصلا رویایی تو زندگیت داری یا نه با واقعیات روزمره زندگی می‏کنی؟

چقدر رویاهات دستیافتنین؟ چقدر با شخصیتت تطبیق دارن؟ چقدر برای رسیدن بهشون تلاش می‏کنی؟ وچقدر...

صدتا سوال دیگه از این دست میشه پرسید. اما از همه مهمتر اینه که اغلب ما ها بیشتر از اونی که برای رسیدن به رویاهامون تلاش کنیم فقط بهشون فکر می‏کنیم. مثل خود من که سالهای زیادی از عمر کممو همین جوری به هدر دادم.
اینکه چرا بیشتر از تلاش برای رسیدن به آرزوهامون ، با خیالشون زندگی می‏کنیم و از فکر کردن بهشون لذت می‏بریم دلایل زیادی می‏تونه داشته  باشه که برای هر فرد و هر شخصیتی تا حدودی متفاوته. یعنی ریشه توی شخصیت اون آدم داره.
اما یه سری کلیات وجود داره که توی اغلب آدما میشه دیدشون.

اول ببینیم رویای هرکس معمولا چه چیزیه. معمولا هرکسی تو رویاهاش به ایده‏آل‏های زندگیش فکر می‏کنه. به چیزایی که به نظرش بهترین‏ها میان. یعنی تو هر زمینه‏ای اون چیزی میشه رویای فرد که بالاترین حد زمینه مورد علاقشه. حالا اینکه این زمینه چیه و اون بالاترین حد کجاست بستگی به شخصیت خودش داره.
تو یه مورد دیگه هم میشه که کسی یا چیزی یا موقعیتی رویای آدم بشه. اونم چزیه که آدم توش نقص داره. از مثالهای تابلو و دم دستی مثل رویای پرواز بگیر تا چیزای دیگه‏ای که هرکدوممون توی زندگی باهاش درگیریم. مثلا کسی که مدام بخاطر عدم موفقیت تو کاراش سرزنش میشه ، می‏تونه رویاش این باشه که یه مدیر موفق بشه و امثال این.

خب حالا چرا این چیزا رویا میشن؟ چون در حال حاضر و با شرایط موجود دور از دسترس به نظر می‏رسن. افراد با رویاهاشون دو جور برخورد میکنن  یا اونو به هدف تبدیل می‏کنن و برای رسیدن بهش تلاش می‏کنن ( که این دسته از آدما گروه اقلیت موفق رو تشکیل می‏دن) و یا اینکه فقط با تصور خودشون تو وضعیت مطلوب( رویاشون) به یه جور حس لذت و ارضای درونی می‏رسن(این دسته اکثریت همیشه آرزومند ناموفق رو تشکیل می‏دن).

پس هیچ کس برای رسیدن به رویاهاش بی‏انگیزه نیست. ولی واقعن چرا اکثریت مردم هیچوقت به رویاهاشون دست پیدا نمی‏کنن؟ من چند تا عامل به نظرم می‏رسه:

یکی عدم اعتماد به نفسه . اغلب آدما اونقدر رویاهاشونو دور و بزرگ می‏بینن که فکر می‏کنن در توانشون نیست که یه روزی به اون دست پیدا کنن.(البته همه بحث ما در مورد رویاهای منطقیه نه افکار بچگانه)

علت بعدی عدم شجاعت. اغلب ما شجاعت جنگیدن برای رسیدن به رویاهامونو نداریم و چون اونا رو دور از دسترس می‏دونیم ، بسته به اندازه ظرفیتمون جلوی یکی از مشکلات کم میاریم و ترجیح می‏دیم با همون خیال لذت ببریم.

مسأله دیگه عدم خودپذیریه. گاهی ما در حق خودمون بیشتر از هرکس دیگه‏ای ظلم می‏کنیم و با خودمون بدتر از هرکس دیگه‏ای رفتار می‏کنیم. حاضریم اشتباهات تمام اطرافیانمون رو بپذیریم و از گناهشون بگذیریم، اما لحظه‏ای خودمونو بخاطر اشتباهاتمون نمی‏بخشیم. باید قبول کنیم که ما‏هم آدمیم و ممکنه اشتباه کنیم. چیزی که هست باید از این اشتباهات درس گرفت و به حداقل رسوندشون و نگذاشت تکرار بشن. اگه این اتفاق نیفته همیشه نا‏امید میمونیم و نمی‏تونیم هیچ تحولی ایجاد کنیم.

مشکل بعدی هدفمند زندگی نکردنه . وقتی گتره‏ای و باری بهر جهت زندگی کنیم و منتظر اتفاقات روزمره باشیم هیچ وقت رویاهامون رو تبدیل به هدف نمی کنیم تا برای رسیدن بهش زحمتی بکشیم.

مسأله‏ بعدی عدم برنامه ریزیه . که همه توش استادیم.

ولی از یک نکته مهم غافل نشیم. برای اینکه یه روز به رویاهامون برسیم باید اول یه لحظه‏هایی از زندگیمونو با رویاهامون بگذرونیم و از تصور خودمون تو لحظه رسیدن به اون رویا لذت ببریم. این انگیزه حرکتمون میشه . اما خطرناکه اگر تمام لحظه‏هایی که باید صرف برنامه‏ریزی و تلاش برای رسیدن به اهدافمون کنیم تو رویا هدر بدیم....


 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ