بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 1
دیروز از حال بدی براتون نوشتم. متأسفم . قرار نبود اینجا از این خبرا باشه ولی شد دیگه. چیکار میشه کرد. عوضش امروز کلی خدا بهم حال داده .
گور بابای هرچی حال بدی و خاطرات بده. بارون دیروز و امروز با اینکه منو یاد یه خاطراتی مینداخت که عذابم میده ولی صحنه های خیلی قشنگی رو بوجود آورد.
حس خیلی خوبی داشت. جاتون خالی دیشب تا دیر وقت با ماشین توی خیابونای خیس پرسه میزدمو از منظره ها و هوای عالی که بود لذت میبردم. اتفاق امروزم
که عیشم و کامل کرد. جای همتونو خالی میکنم انشاءالله فردا شب دارم میرم پابوس امام رضا(ع). یه دوست یهو بهم گفت که همه چیزو برای رفتنم مهیا میکنه.
جای هرکی دلش اونجاست خالی.
دیدین گفتم هیچ لحظه بدی ارزش نداره که پا بندش بشیم. این دفعه لحظههای تنهاییم داره با یکی از بهترین مخلوقات خدا تقسیم میشه. نمیدونین تو دلم چی میگذره. جای همتونو خالی میکنم.
با سینه سردان
منشین چنین زار و حزین چون روی زردان
شعری بخوان ،سازی بزن ، جامی بگردان
ره دور و فرصت دیر اما شوق دیدار
منزل به منزل میرود با رهنوردان
من بر همان عهدم که با زلف تو بستم
پیمان شکستن نیست در آیین مردان
گر رهرو عشقی تو پاس ره نگهدار
بالله که بیزار است ره زین هرزه گردان
صد دوزخ اینجا بفسرد آری عجب نیست
گر درنگیرد آتشت با سینه سردان
آنکو به دل دردی ندارد آدمی نیست
بیزارم از بازار این بیهیچ دردان
آری هنر بی عیب حرمان نیست لیکن
محروم تر برگشتم از پیش هنردان!
با تلخکامی صبر کن ای جان شیرین
دانی که دنیا زهر دارد در شکردان
گردن رها کن سایه از بند تعلق
تا وارهی از چنبر این چرخ گردان!
لینک دوستان
آوای آشنا
اشتراک